Menu

گنجینه : غزل ها و غزل واره ها

آتش حسرت

می‌شود و نَمی‌شود

بَر گو چِکُنَم

ای گُلِ همیشه بهار

لب‌های خاموش

گَرمیِ شراب

بینش عارفان

من و تو

زیبایِ زرنگ

اَنا الحقّ هُوَ الحَقّ