Menu

غزل شماره ۳۵

35

۱- به هر چمن، گُلِ سُرخی بُوَد، نشانهِ تُست
نوایِ بلبلِ باغ آشیان، ترانهِ تُست
۲- تو زیرکانه ترین دِلربایی ای صیّاد
که زلف و خالِ سیاهِ تو، دام و دانهِ تست
۳- به هر کجا سخن از سرسپردگان باشد
بیانِ گوشه ای از خاکِ آستانهِ تست
۴- به عِشوَه بر دلِ عُشّاقِ خود مزن آتش
چرا که خانهِ اُنس است و آشیانهِ تُست
۵- به گویِ رویِ تو، چوگان بُوَد دو زلفِ سیاه؟
و یا به دستِ تو تازَنده، تازیانهِ تُست!
۶- به کعبه بر حَجَرالاَسوَد ار کشیدی دست
درون سینه به دل گو که این نشانه تست
۷- سری به خانهِ خالیِ دل بزن یک بار
نِگَر، چرا تُهی از عشق، این خزانهِ تُست
۸- شبی به خلوتِ خود با شهاب می گفتم
زبانِ حالِ من است این که در زبانهِ تست
۹- بگفت آن چه که گفتی درُست و پندارم
«جلالی» این نه زبانِ دِلَت، بهانه تست
 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *