Menu

غزل شماره ۶۰

60

۱- مدحِ دشمن بهتر است از ذَمِّ بی هنگام دوست
این خطا بهتر بود از دادنِ دشنامِ دوست
۲- قدر قصر مرمرین کم تر بود در پیش من
از مقام چار دیواریِّ خشتِ خامِ دوست
۳- مانده یاد و خاطراتی در ضمیر، از دوستان
نام آن ایّام را نامیده ایم ایّامِ دوست
۴- چهره ها پُر اَخم و صورت هاست پرچین و دِژَم
این همه بادا فدای چهره آرام دوست
۵- ما دلی داریم کولی وار و باشد خوش نشین
در سر زلفِ نگار افتاده اندر دام دوست
۶- مست می مانیم تا روز قیامت ز آنکه ما
از محبّت قطره ای نوشیده ایم از جام دوست
۷- لَب به هم چسبیده دارم، گفتگویم مشکل است
شهد و شیرینی نگر، یک بار بُردم نام دوست
۸- آن چه را گفتی «جلالی» باشد این پیغام تو
چیست آیا از برایت پاسخ و پیغام دوست
 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *