۱- | دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت |
بشکست عهد و از غم ما هیچ غم نداشت | |
۲- | یا رب مگیرش اَر چه دل چون کبوترم |
افکند و کُشت و عزّت صید حَرم نداشت | |
۳- | بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه یار |
حاشا که رسم لطف و طریق کَرَم نداشت | |
۴- | با این همه هر آن که نه خواری کشید از او |
هر جا که رفت هیچ کسش محترم نداشت | |
۵- | ساقی بیار باده و با مدّعی بگوی |
انکار ما مکن که چنین جام، جم نداشت | |
۶- | هر راه رو که ره به حریم دَرش نبرد |
مسکین برید وادی و رَه در حرم نداشت | |
۷- | حافظ ببر تو گویِ فصاحت که مدّعی |
هیچش هنر نبود و خبر نیز هم نداشت | |
معاني لغات غزل (۷۵)
يارب مگيرش: خدايا به حساب او مياور، مؤاخذهاش مكن.
عزت: احترام.
صيد حرم: شكار مرغهاي محوطه حرم.
حرم: (استعاره) در اينجا به معني خانه دل عاشق.
حاشا: مطلقاً هرگز.
مدعي: صاحب ادعاي بيحق و خلاف واقع و بيدليل.
انكار: حاشا، باور نداشتن، قبول نداشتن.
انكار ما مكن: ما را منكر مشو.
حريم در: اطراف آستانه.
حرم: (استعاره) خلوت دلدار، محوطه امكنه مقدسه.
بريد وادي و: بيابان را طي كرد.
معاني ابيات غزل(۷۵)
(۱) ديدي كه يار قصد ديگري غير از جور وظلم نداشت پيمان خود را شكست و از غم ما غمي به دل راه نداد.
(۲) خدايا او را ببخش، هرچند كه كبوتر دل مرا گرفت و كشت و حرمت صيد حرم دل را نگاه نداشت.
(۳) اين از بخت بد خودم بود كه به من جفا رسيد وگرنه نميتوان راه و رسم مهرباني و بزرگواري يار را ناديده گرفت.
(۴) با همه اين احوال هركس از دست او رنج وزبوني نكشيد هركجا رفت مورد احترام كسي واقع نشد.
(۵) ساقي جامباده بياور و به مخالفين ما بگو كه بيهوده منكر اعتقاد ما نشوند زيرا جمشيد همچنين جامي در اختيار نداشت.
(۶) چه بسيار سالك و پوينده راه كه با آنكه رنج راه را به خود هموار كرد، به اطراف حرم نرسيد و در حرم راه نيافت.
(۷) حافظ تو گوي فصاحت را از ميدان دربرده در اختيارگير كه مدعي تو نه هنري دارد و نه از هنر خبري.
شرح ابيات (۷۵)
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعيل فاعلات
بحر غزل: مضارع مثمّن اخرب مكفوف مقصور
اين يكي از غزلهاي عاشقانهيي است كه شاعر در ايام جواني سروده و در عين حال كه از محبوب بيوفاي خود گله ميكند به خاطر تعلق خاطري كه در ميان است اين بياعتنايي را بر او ميبخشد.
مفاد بيت پنجم و هفتم اين غزل دليلي بر اين است كه از همان ايام جواني حافظ داراي دو دسته مدعي بوده است. يك دسته به سبب شرابخواري او را مورد شماتت قرار ميداده و افرادي هم از سلك شعرا بر شعر او حسد ميبرده و سبب رنجش خاطر او را فراهم ميكردهاند.