۱- | مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد |
نقش هر پرده که زد راه به جایی دارد | |
۲- | عالم از ناله عُشّاق مبادا خالی |
که خوش آهنگ و فرح بخش صدایی دارد | |
۳- | پیر دُردی کش ما گر چه ندارد زَر و زور |
خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد | |
۴- | محترم دار دلم کاین مگس قندپرست |
تا هواخواه تو شد فرّ همایی دارد | |
۵- | از عدالت نبود دور گَرَش پُرسد حال |
پادشاهی که به همسایه گدایی دارد | |
۶- | اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند: |
درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد | |
۷- | ستم از غَمزه میاموز که در مذهب عشق |
هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد | |
۸- | نغز گفت آن بت ترسا بچه باده فروش |
شادی روی کسی خور که صفایی دارد | |
۹- | خسروا حافظ درگاه نشین فاتحه خواند |
وز زبان تو تمنّای دعایی دارد | |
معانی ابیات ۱۱۷
مطرب: طرب انگیز ، به طرب آورنده ، آنکه ساز نوازد و آواز خواند
مطرب عشق : (اضافه تشبیهی ) عشق به طرب آورنده و نوازنده.
ساز ونوا: ساز و آواز.
نوا: نغمه ، مقام، پرده موسیقی.
نقش: قطعه یی از موسیقی که در هر دستگاه یا مقامی اجرا می شود ( حافظ و موسیقی). نغمه: مجازاً به معنای پرده یا مقام یا لحن ( حافظ و موسیقی ).
راه به جایی دارد: به عوالم و معانی دیگری هدایت می کند .
پیر دُردی کش ما: دُردی کش پیر ما ، مرشدی که زر ندارد و به جای شراب زلال درد شراب می نوشد ، حافظ از طریق طنز و استهزاء ، به جای مشایخ شریعت ، دردی کش مستمند بی پول دردی نوش را پیر خود خطاب می کند.
عطا: انعام.
عطابخش و خطا پوش : خدای بخشنده و آمرزنده
مگس قند پرست: مگس شیرینی طلب و مجازاً دل مشتاق و آروزمند لب یار .
فرّهما: شکوه وعظمت مرغ همایون
بنمودم: نشان دادم.
غمزه: حرکات دلبرانه با چشم و ابرو
جگر سوز دوایی دارد: دوای آن صبر و تحمل است که طاقت فرسا و جگر سوز است.
اَجر: پاداش نیک.
جزا: مکافات ، کیفر.
نغز گفت : درست و بجا گفت ، چه خوب گفت
ترسا بچه: جوان مسیحی
شاد خواری : باشادی گردهم جمع شدن و به شرابخواری پرداختند
صفایی دارد: . اهل صفا وصمیمیت است.
درگاه نشین:بنده بی مقداری که در مجلس نزدیک درگاه می نشیند.
معانی ابیات غزل(۱۱۷)
(۱) عشق خنیاگر و شادی آفرین چه ساز و نغمه شگفت آوری دارد زیرا هر آهنگی که می نوازد معانی و نکات تازه یی را یادآور می شود.
(۲) دنیا از شور و ناله زاری عاشقان خالی مباد که ناله عشاق آهنگی خوش و شادی بخش دارد.
(۳) پیر درد نوش مستمند ما هر چند ثروت و قدرتی ندارد لیکن خداوندی بخشنده و خطا پوشنده یی دارد که حامی ماست .
(۴) دل مرا گرامی بدار زیرا این مگس شیرینی پرست از آن زمان که عاشق تو شده در خود فرّ و شکوه همایی حس می کند .
(۵) پادشاهی که گدایی در همسایگی خود دارد ، هر گاه از او احوالپرسی کند از عدالت دور نیست .
(۶) اشک خون آلود خودرا به طبیبان نشان دادم ، گفتند این از درعشق است و دوای جگر سوز ی دارد (صبر) .
(۷) از عشوه گری و نیرنگ چشم خود ، ستمگری میاموز زیرا در مذهب عاشقان هر کار خیر مزدی و هر کردار ناروا کیفری دارد .
(۸) آن نوجوان ترسای باده فروش چه بجا و درست گفت که چون باده نوشی به نیت شادی کسی بنوش که اهل صفا و صمیمیت باشد.
(۹) پادشاه! حافظ ، این کمترین بنده مقیم درگاه تو ، دعا خواند و از زبان تو تمنای آمین دارد.
شرح ابیات غزل(۱۱۷)
وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لان
بحر غزل: رمل مثمّن مخبون اصلم
*
نـاصـر بـخـارایــی:
زلـف مشـکــیــن تـو زنـجـیر بـلایــی دارد
بسته برهر سر مویی سر و پایی دارد
سلمان ساوجی ( قصیده ):
چـمـن از بلـبل و گـل برگ و نوایی دارد
عالم از طلعت نوروز صفایی دارد
مقصود حافظ از مطرب عشق همانطور که استاد فروزانفر توضیح داده اند مطربی است خود عاشق است و از روی عشق ساز می زند و مطرب زَر یا زر به مزد ،مطربی حرفه یی است که ازای گرفتن زر ساز می نوازد و حافظ چنین می گوید که مطرب عاشق که از سوز عشق خود به نغمه سرایی می پردازد نغمه اش به دل راه دارد و دل عشاق را مانند دل مطرب عشق به لرزه در میآورد . شاعر در بیت دوم و در واقع دنباله مطلب بالا چنین عنوان کند که خدا کند دنیا از نغمه جانسوز ( ناله ) و ( ناله حزین عشاق خالی نشود که آهنگی دلپذیر و روح افزا دارد . در بیت سوم منظور از شاعر از پیر دردی کش ما همانطور که در صفحه ۱۶۱ در معانی لغات غزل ۹ این دفتر آمده همان درد کش پیر و سالخورده ماست که در ضمن رنگ طنز بدان خورده شده و در برابر مشایخ اهل شریعت قرار گرفته است . شاعر در بیت مقطع مقصودش از فاتحه خواندن ، دعا خواندن است و از زبان پادشاه تمنای آمین را دارد چه منظور از قرائت فاتحه بر سر گور هم همان فرستادن دعا و نثار ثواب آن به روح میت است و قرائت سوره فاتحه در نماز خواندن موجزترین آیات سپاس در مقام پرستش است که در پیشگاه خدوند خوانده می شود .