Menu

غزل شماره ۲۰۵

203

۱- دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود
تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود
۲- چهل سال رنج و غصّه کشیدیم و عاقبت
تدبیر ما به دست شراب دوساله بود
۳- آن نافه مراد که می خواستم ز بخت
در چین زلف آن بت مشکین کلاله بود
۴- از دست برده بود خمار غمم سحر
دولت مساعد آمد و می در پیاله بود
۵- بر آستان میکده خون می خورم مدام
روزیِّ ما ز خوان کرَم این نواله بود
۶- هر کو نکاشت مِهر و ز خوبی گُلی نچید
در رهگذار باد نگهبان لاله بود
۷- بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح
آن دَم که کار مرغ سحر آه و ناله بود
۸- دیدیم شعر دلکش حافظ به مدح شاه
یک بیت از آن سفینه به از صد رساله بود
۹- آن شاه تند حمله که خورشید شیرگیر
پیشش به روز معرکه کمتر غزاله بود

 

معانی لغات غزل (۲۰۵)

 

تعبیر رفت: تعبیر شد.

کار به دولت حواله بود: کار و زندگی در جهت دولت و اقبال پیش می رفت.

شراب دوساله : شراب کهنه و رسیده که قدما آن را به دستور طبیب برای مدوای پاره یی از بیماریها به جای داروی مقوی مصرف می کرده اند.

تدبیر: چاره ، راه بهبودی.

نافه : ماده معطره زیر شکم آهوان نر سرزمین خطا و ختن و تاتارستان.

نافه مراد:(استعاره تشبیهی) نافه آرزو ، مراد و آرزو به نافه معطر تشبیه شده یعنی آرزو مرادی که مانند کیسه مشک دلپذیر است.

کُلاله:کاکل، موی مجعدو پیچیده.

مشکین کلاله:کاکل مشکین ، موی مجعد مشکین سیاهرنگ.

از دست برده بود : از حال عادی بیرون برده بود.

خمار غم: اندوهی شبیه به خماری ، گرفتگی و دردسر ناشی از غم واندوه.

خون می خورم مدام: دائم رنج و غم واندوه می کشم.

نواله: لقمه خوراکی که برای گذاشتن در دهان آمده شده باشد، لقمه و گلوله خوراکی مخصوص دام ها و شتر که قبلاً آماده شد و در سرِ موقع به دهان حیوان می گذراند.

مرغ سحر: بلبل.

سفینه: جُنگ، دفتر مجموعه اشعار، دیوان.

رساله: جزوه، کتابچه ، مقاله ( حاوی مسائل مذهبی ).

غزاله: بچه آهوی ماده، آهو بره که هنوز شیر خوار است.

تندحمله:حمله کننده سریع و چابک.

 

معانی ابیات غزل (۲۰۵)

 

(۱) در رویای شیرین دیدم که پیاله شرابی در دست دارم ، چنین تعبیر کردند که دولت و اقبال به من روی می آورد.

(۲) چهل سال درد و رنج کشیدیم و سر انجام چاره و علاج ما در دست شراب کهنه چهل دو ساله بود.

(۳) آن نافه مشکین آرزوی دلپذیری که دسترسی به آن را از بخت خود آرزو داشتم ،در چین و شکن زلف آن محبوب کاکل مشکین بود.

(۴) سحر گاهان ، درد سر ناشی از غم و اندوه مرا از پای در آورده بود . خوشبختانه مقداری شراب در پیاله باقی مانده بود .

(۵) در پشت در میکده پیوسته کار من محروم ، خوردن غم وغصه است بهره ما از سفره کرم روزی دهنده این لقمه بود.

(۶) حال آن کس که بذر مهر و محبت در دلی نکاشت و از آن گلزار، گلی نچید به آن ماند که در برابر تند باد ، از گلبرگهای لاله نگهبانی کند!

(۷) بامدادان به هنگامی که بلبل به نواخوانی مشغول بود ، گذارم به سوی باغ و گلشن افتاد.

(۷) در یافتیم که یک بیت از دیوان شعر دلکش حافظ در ستایش شاه سروده بود از صد رساله ( مذهبی بهتر بود)…

(۸) آن شهریار سبک تازِ غافلگیر کننده خورشید برج اسد در روز پیکار در برابر او چون بچه آهویی درمانده بود.

 

شرح ابیات غزل(۲۰۵)

 

وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات

بحر غزل : مضارع مثمّن اخرب مکفوف مقصور

 

*

 

این غزل را نخست حافظ در چهل سالگی خود و در اندوه قتل شاه شیخ ابواسحاق در هشت بیت سروده و در آن بیت از بت مشکین کلاله نام برده است. لقبی که مردم شیراز به خاطر زلفهای بلند و مشکین شاه ابواسحاق به او داده بودند و حافظ هم در مرثیه این شاه ، این لقب را در ماده تاریخ فوت او استعمال می کند و می فرماید :

 

بلبل و سرو و سمن یاسمن و لاله و گل

هست تاریخ وفات شه مشکین کاکُل

 

که مطابق است با عصر جمعه بیست ودوم ماه جمادی الاول ۷۵۷ هجری قمری سپس در زمان حمله شاه شجاع به شیراز و تصرف مجدد آن شهر در این غزل تغییراتی داده وابیاتی را که ایهام آن به شاه شجاع بر می گردد علاوه به حساب شاه شجاع می گذارد.

حافظ در چهل سالگی می گویدکه در رویا چنین دیدم که پیاله یی از شراب در دست دارم. خواب گزاران چنین تعبیر کردند که : (عطای بیغمبران اندر خواب اگر از طعام و شراب و جامه بود آنچ بدن ماند ، تفسیر آن است که علمی و دانشی و حکمتی بیابد- کتاب خوابگزاری صفحه ۳۸۹ به نقل از کتاب در جستجوی حافظ ) کارم بالا خواهد گرفت و در بیت دوم می فرماید پس از چهل سال ناکامی کشیدن در دو سال آخر سلطنت شاه ابواسحاق روز و روزگار خوشی داشتم البته شاعر این ایهام باطنی را در زیر پوشش ایهام و تعبیر سهل الحصول سن چهل سالگی حضرت رسول اکرم(ص) و نزول قرآن پوشانیده است.و آنها که در معنای این بیت تنها به سن تکامل ۴۰ سالگی رسول خدا و نزول قرآن بسنده می کنند، به انگیزه سرودن غزل و سال حافظ توجه کافی مبذول نمی دارند.

سپس شاعر با یاد آوری دوران خوش گذشته در چهار بیت اول غزل به روزگار حال می پردازد و در بیت پنج می فرماید در حال حاضر :

بر آستان میکده خون می خورم مدام

روزی ما ز خوان قدر این نواله بود

و بعد با حسرت هر چه تمامتر در بیت ششم به این نکته اقرار می کند که هرکس که در زمان استطاعت نتوانست آنطور که باید از باغ پر گل روزگار موافق حاصلی و گلی بچیند کلاهش پس معرکه است .بالاخره بیت هشتم و مقطع غزل یعنی غزلی را که حافظ در سن چهل سالگی در سوک شیخ ابواسحاق سروده این است:

گل بر جریده گفته حافظ همی نوشت

شعری که نکته ئیش به از صد رساله بود

و بدین ترتیب غزلی را که حافظ پس از قتل شاه ابواسحاق و در رثاء او در سال ۷۵۷ سروده. به این نحو پایان می پذیرد. اما سالها بعد در زمان شاه شجاع و درست در زمانی که او پشت دروازه شیراز با تردستی و زرنگی و شهامت هر چه تمامتر پیش از آنکه شاه محمود بتواند کاری بکند ، خود را به رودخانه زده وارد شیراز می شود و با این حمله سریع خود بار دیگر شیراز را فتح می کند حافظ براین غزل دوبیت دیگر به جای بیت مقطع غزل اضافه و غزل را به نام شاه شجاع نموده و در بیت آخر غزل ، با اشاره به حمله سریع شاه شجاع می فرماید:

آن شاه تند حمله که خوررشید شیر گیر

پیشش به روز معرکه کمتر غزاله بود

و مفاد بیت اخیر کاملاً باز گو کننده حمله سریع شاه شجاع است که در تواریخ هم ضبط شده است . بنابراین این غزل در سال قتل شاه ابواسحاق در ۸ بیت و با بیت مقطع ( گل بر جریده) سروده شده و بعداً در فتح مجدد شیراز به دست شاه شجاع با برداشتن بیت مقطع قبلی و اضافه کردن دو بیت به صورت فعلی در آمده است. توضيحاً از مفاد بیت دوم این غزل که شاعر می فرماید ( چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت ) و تاریخ سرودن این غزل که سال ۷۵۷ هجری یعنی پس از قتل شاه ابو اسحاق است بر می آید که تولد حافظ در سال ۷۱۸ هجری شمسی است و اختلافات چند ماه بدین سبب است که قتل در اواسط سال انجام گرفته است. در پایان ، منظور حافظ از خورشید شیر گیر ريا، برج اسد است که یکی از ۱۲ برج تقویم است و در آن برج ، خورشید به نقطه اوج خود می رسد وآن برج را برج اسد یا شیر می نامند و حافظ خورشید را در اوج خود به مانند بچه آهوی ماده یی به هنگام حمله غافلگیر کننده شاه شجاع تشبیه می کند .

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *