Menu

غزل شماره ۱۹۷

195

۱- پیش از اینت بیش ازین، اندیشه عُشّاق بود
مهرورزیِّ تو با ما شهره آفاق بود
۲- یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان
بحث سِرّ عشق و ذکر حلقه عشّاق بود
۳- حسن مه رویان مجلس گر چه دل میبرد و دین
بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
۴- پیش ازین کین سقف سبز و طاق مینا برکشند
منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
۵- از دم صبح ازل تا آخر شام ابد
دوستّی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود
۶- سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
۷- رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار
دستم اندر ساعد ساقّیِ سیمین ساق بود
۸- در شب قدر ار صبوحی کرده ام عیبم مکن
سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود
۹- بر در شاهم گدایی نکته یی در کار کرد
گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزّاق بود
۱۰- شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود

 

معاني لغات غزل (۱۹۷)

 

پيش از اينت: پيش از اين ، ترا ….

شهره آفاق :زبانزد همگان ، مشهور جهان .

انديشه:فكر و تدارك ، فكر وتدبير و چاره جويي

صحبت :مصاحبت ، معاشرت ، مجالست ، هم نشيني .

حلقه عشاق: گردهمايي عاشقان .

بحث:مباحثه ، گفت گو .

لطف طبع:سبك روحي ، نرم خوبي ، نكو خويي ، خوش اخلاقي.

سقف سبز: گنبد سبز اخضر ، كنايه از آسمان .

طاق مينا : طاق مينايي ، گنبد نيلگون ، كنايه از آسمان ، سقف سپهر .

منظر:ديدگاه ، نظر گاه.

از دم صبح ازل :از آغاز بامداد روز بي ابتداي سرنوشت ساز نخستين

تا آخر شام ابد:تا پايان شام جاودانگي .

ميثاق: پيمان استوار ، عهد ثابت و پا برجا .

رشته:نخ، بند، ريسمان نازك.

ساعد :بازو .

سيمين ساق:پاهاي سفيد نقره يي .

شب قدر : يكي از شبهاي فرد نيمه دوم ماه رمضان كه قرآن يكجا بر قلب پيامبر ( ص) نازل شد.

صبوحي كرده ام :شراب بامدادي نوشيده ام .

بر كنار طاق بود : در گوشه رف و تاقچه زير سقف جاي داشت .

نكته يي در كار كرد:لطيفه و سخن مؤثري بر زبان راند .

خوان:سفره طعام .

رزاق : روزي دهنده .

زمان آدم:آن زمان كه حضرت آدم در بهشت مي زيست .

باغ خلد:باغ جاويدان ، كنايه از بهشت .

اوراق : ورقها ، برگها .

 

معاني ابيات غزل(۱۹۷)

 

(۱) در گذشته پيش از اين به فكر و ياد عاشقان بودي و پيوند گرم و مهر و محبت تو با ما ، در سراسر گيتي مشهور بود .

(۲) هرگز فراموش مباد آن هم نشيني شبهايي كه با شيرين لبان به گفتگو درباره راز عشق و اسرار مجالس عاشقان سپري مي شد.

(۳) هر چند زيبايي ماهرويان مجلس دل و دين ما را مي برد باز گفتگوي ما در اطراف مزاياي خوش طبعي و نكو خويي دور مي زد.

(۴) پيشتراز اينكه اين آسمان كبود و سقف نيلي فام سپر را برپا كنند ابروي معشوق ، مانند سقفي ، باز دارنده ديدار چشم من در انحناي خود بود .

(۵) از آغاز بامداد روز بي ابتداي سرنوشت تا پايان شام ابديت ، مهر و محبت بر يك پيمان استوار و ثابت قرار داشته و دارد.

(۶) اگر سايه لطف معشوق بر سر عاشق افتاد جاي شگفتي نيست ، ما به او نياز داشتيم و او نيز به ما تمايل داشت .

(۷) مرا ببخش اگر بند تسبيحي كه در دست داشتم پاره شد! زيرا دست من در بازوي ساقي با ساق بلورين و سفيد حلقه شده بود !

(۸) بر من خورده مگير كه چرا در سحرگاهان شب قدر شراب بامدادي نوشيده ام زيرا يار بي خبر و با حالت نشاط و سرخوشي از در درآمد جام شرابي هم در كنار تاقچه اطاق موجود بود.

(۹ ) بر در خانه شاه ، گدايي لطيفه و سخن بكري با من در ميان گذاشت . گفت بر سر هر سفره يي كه نشستم دريافتم كه روزي دهنده اصلي خداست .

(۱۰) ازآن زمان كه حضرت آدم در بهشت بود ، شعر حافظ براي زينت بر برگهاي گل نسرين و گل سرخ نوشته شده بود.

 

شرح ابيات غزل(۱۹۷)

 

وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

بحر غزل: رمل مثمّن مقصور

 

*

 

اين غزل در ايام سلطنت شاه شيخ ابواسحاق سروده شده و از آنجايي كه هميشه روابط شاه با درباريان و شعرا و هنرمندان به يك اندازه و به طور مستمر ، چنانكه خواسته اطرافيان است نمي تواند بر قرار باشد و از آنجايي كه شاعران حساس و هنرمند پيوسته متوقّع حضور در مجالس صاحبدلان اند چنين اشعار گلايه آميزي به منظور بذل توجه شاه سروده مي شده است شاعر در اين غزل ده بيتي پس از گلايه، به ياد شبهايي كه در محفل شاهانه با حضور دخترکان ساقی خوشرو و دربارة حسن خلق و امتیاز آن بر زیبایی ، با همقطاران به مباحثه مي پرداخته ياد مي كند و در بيتي مراتب ثبات عهد و پيمان خود را در هر حال كه باشد به شاه يادآوري مي نمايد و ابياتي هم به حكم معاني كلمات قوافي با مضامين متنوّع و زيبا چاشني غزل كرده و به عنوان تفاخر در مقطع غزل مي فرمايد هنوز كه آدم ابوالبشر به روي زمين نيامده بود اشعار من را در باغ بهشت به عنوان زينت بر روي برگهاي گل سرخ و نسترن مي نوشتند . موضوعي که نويسنده اين سطور متحمل مي داند اينكه نخست در زمان شاه شيخ ابو اسحاق اين غزل بدون بيت چهارم توسط حافظ سروده شده و مضمون مصراع اول اين بيت را شاعر در بيت زیر به كار گرفته و با الحاق به غزل ، آن را به خدمت سلطان ارسال داشته است :

 

پيش از آن كان نُه رواق و چرخ اخصر بر كشند

دور شاه كامگار وعهد ابواسحاق بود

 

اما بعدها كه از عهد شاه ماضي فاصله گرفته در مواردي كه اين غزل خوش بيان را در جايي مي خوانده به جاي اين بيت ، بيت چهارم غزل را در همين مضمون ساخته وبه حكم ضرورت، قافيه ( طاق) در غزل تكرار شده است و تكرار قافيه با مضامين قوي نه عيب غزل و نه موجب اين بايد بشود مصحّحي آن را از غزل حذف كند و حافظ به كرات در غزلهاي مختلف اين تكرار را مجاز شمرده هر چند كه در اكثر موارد اساتيد محترم و حافظ شناسان به حذف و تعبير آن كوشيده اند.

۷ دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *