Menu

غولدنگ مایه

غولدنگِ-مایَه



یکی غولدنگِ مایه خورد تو قَدُم

که مِشُد کِرد، یَلا زیر یَلا رو

 

دو تا چَش داش سیفید و سرخ و سیاه

وَر قُلُمبیده مثل شِفتالو

 

جیغ جیغُک بود صداش چو اِره کُند

دَر نَمیمَد داس صداش تو گولو

 

عَرَخ از سر تا پاش مُدوم مچِکید

خفه می شد آدم ز گندِش و بو

 

دو تا لو داش، به عین دور تِغار

دو تا کُپ داش دُرُس ، به عَینِ لَپو

 

از کُچَش بود، رَوونه اَو دَهَن

لیز و شُل مِثل لَشمه تَگِ جو

 

شِکَمِش قَدِ خیک و پیش و پَسِش

قَدِ اَنبارِ پیش تو و پَستو

 

مَنِ لاغر کنار او بودم

عَینِ چوری کنارِ یَکتا تَپو

 

هَر چی خواسَم بِرَم سَرُم نَمِداد

مَنا چسبیده بود به مِثلِ جودو

 

وَضع غولدنگ با (جلالی) بود

عَینَهو یک درختِ اُشتَک و چو

 

***

یزد- شنبه ۱۳۹۱/۱/۱۹

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *