Menu

سلسله امرای مختلف و اتابکان

دقت در این نکته ظریف تاریخی که چرا مردم ایران با آن همه قساوت و بی رحمی ها که از چنگیز و جانشینان او دیده بودند نسبت به طرز کشورداری آن ها خوشبین و راضی تر از نحوه حکومت خلفاء بغداد و دست نشاندگان آن ها بودند، چشم ما را به واقعیت تاریخی بس عظیم باز کرده و راز بزرگی را بر ما مکشوف می دارد.

 

سلاطین مغول برخلاف خلفاء عرب با زبان و ملیت و فرهنگ ایران و ایرانی دشمنی نداشتند. آن ها هرگز با توطئه و نیرنگ دست به قتل و حذف رجال ایرانی همکار خود نمی زدند و در امر کشورداری به صورت ظلم بالسّویه بر مبنای یاسای خودشان عمل می کردند. این بی نظری و نظم و قاعده یکسانی که در امر جهانداری خود داشتند از چشم ایرانیانی که پیش از این در طول شش قرن با خیانت و دروغ و ریا مواجه بودند دور نمی ماند. مردم شاهد بی غرضی و بی طرفی حکام مغول نسبت به معتقدات خود بودند. مسلمان سنی –شیعه – مسیحی- زرتشتی زیر فشار سیاسی بنا به فرموده حکام هرگز مجبور به ترک اعتقادات خود نبودند و کسی به زبان و ملیت آن ها کاری نداشت و بدین لحاظ بود که توده مردم آن ها را با همه قساوت و بی رحمی عادل می خواندند.

 

پس از مرگ ابوسعید بهادرخان یعنی آخرین ایلخان نامی مغول، ممالک ایلخانی به قطعاتی چند مجزّا شد و در بیست سال آخر حکومت این قوم، در نقاط مختلف ایران پنج سلسله روی کار آمدند که نام آنها به شرح زیر است:

 

۱-سلسله امرای ایلکانی یا آل جلایر

۲-سلسله امرای چوپانی

۳-سلسله امرای آل مظفّر

۴-سلسله خاندان اینجو

۵-سربداران

 

باید دانست غیر از این پنج سلسله که بعد از ابوسعید بهادرخان در ایران ظهور کردند یک عدّه امرای دیگر هم در ایالات مختلف ایران حکومتهای نیمه مستقل داشتند و این عده از امرا به نام اتابکان مشهورند که همگی از در اطاعت ایلخانان چنگیزی درآمده بودند و نام آنها به شرح زیر است:

 

۱-اتابکان فارس

۲-اتابکان لرستان

۳-اتابکان یزد

۴-قراختائیان کرمان

۵-آل کرت در هرات

 

این سلسله ها هیچکدام اهمیّت سیاسی نداشتند اما در زمان آنها شخصیتهای علمی و ادبی چندی ظهور کرده که به یمن شهرت این شخصیت ها نام این حکمرانان محلی در تاریخ ضبط شده است و این سلسله ها غالباً یا به دست یکدیگر و یا به دست تیمور از میان رفته اند.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *