Menu

غزل شماره ۴۲

 

41

۱- صبح بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوشست
وقت گل خوش باد کز وی وقت می خواران خوشست
۲- از صبا هر دم مشام جان ما خوش می‌شود
آری آری طیب انفاس هواداران خوشست
۳- ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد
ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوشست
۴- مرغ شب خوان را بشارت باد کاندر راه عشق
دوست را با ناله ی شب‌های بیداران خوشست
۵- نیست در بازار عالم خوش دلی ور زان که هست
شیوه ی رندی و خوش باشی عیاران خوشست
۶- از زبان سوسن آزاده‌ام آمد به گوش
کاندرین دیر کهن کار سبکباران خوشست
۷- حافظا ترک جهان گفتن طریق خوش دلیست
تا نپنداری که احوال جهان داران خوشست

 

معاني لغات غزل (۴۲)

 

صحن: پهنه، عرصه، ساحت، فضا.

صحن بستان: ساحت باغ.

ذوق بخش: لذت بخش‌، نشاط‌آور.

صحبت ياران: هم نشيني دوستان، معاشرت با ياران.

خوش: دلكش، نشاط‌انگيز، خوب

وقت: زمان، موسم، فصل.

وقت گل: فصل گل، وقت گل خوش باد: بهاران خوش باد.

وقت مي‌خواران: زمان و فرجه‌يي كه مي‌خوران در آن به مي‌خواري مشغولند.

مشام: حس شامه، بيني.

آري: شبه جمله و با تكرار آن تأكيد را مي‌رساند.

طيب: بوي خوش.

طيب انفاس: بوي خوش نفس‌ها.

هواداران: طرفداران، دارندگان حال و هوا، حاملان بوي يار كه اشاره به نسيم است.

نقاب: پرده و پارچه نازكي كه جلوي صورت آويزان كنند.

رحلت: طي مرحله، كنايه از كوچ كردن و يا از اين دنيا به آن دنيا رفتن.

گلبانگ: آواز ملايم و خوش، آوازي كه صوفيان به هنگام روشن كردن چراغ با هم مي‌خواندند.

دل‌افگاران: آزرده خاطران، اندوه‌دلان، پريشان حالان.

مرغ شب‌خوان: مرغ سحر، كنايه از بلبل.

ناله شبهاي بيداران: آواز دل از دست دادگان در دل شب.

رندي: بي‌قيدي، لاابالي، زرنگي.

خوشباشي: اين الوقت بودن، دم خوش به ناخوش ندادن.

عياران: جوانمردان و لوطيان قلدر و درستكار و خوش قول و حامي ضعفا و دشمن اقويا، چالاكان.

سوسن آزاد: نام گلي كه داراي ده ميله در وسط بوده و به ده زبان مشهور است.

دير كهن: دنياي كهنه و قديم.

سبكباران: فارغ‌البالان، آزادگان تهي دست، دست كشيدگان از تعلقات دنيوي.

 

معاني ابيات غزل (۴۲)

 

(۱) عرصه و فضاي باغ دلكش و گردهمايي دوستان نشاط‌آفرين است. گل خوشوقت و فصل بهار خوش و خرم باشد كه به بركت آنها به مي‌خواران خوش مي‌گذرد.

(۲) شامه ما از بوي خوشي كه باد صبا همراه دارد نشاط‌انگيز مي‌شود. آري مصاحبت هواداران و خوش نفسي ياران همدل، سبب شادي و خوشي است.

(۳) هنوز گل باز نشده پژمرده شد و زمانش فرا رسيد. اين بلبل بنال كه ناله پريشان حالان، حال و هوايي دارد.

(۴) الف: بلبل سحري را بشارت باد كه در اثر آواي حزين شبانة دل بيداري چون او، به عاشقان دلداده حالت خوشي دست مي‌دهد.

ب: به عارف شب زنده‌دار بشارت باد كه دوست، راز و نياز و شب زنده‌داري عاشقان خود را دوست مي‌دارد.

(۵) در اين آشفته بازار دنيا خوشدلي به هم نمي‌رسد و اگر هم باشد در شيوه زندگي رندان و خوشگذراني عياران و جوانمردان لوطيان مي‌توانست يافت.

(۶) اين پيام از زبان سوسن آزاده به گوش دلم رسيد كه در اين دو روزه حيات نحوه زندگاني سبكباران و آزادگان بهترين را و رسم است.

(۷) اي حافظ ترك علائق دنيوي سبب خوشدلي وبهزيستي است. مپندار كه به دنياداران و دلبستگان به آن خوش مي‌گذرد.

 

شرح ابيات غزل (۴۲)

 

وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

بحر غزل: رمل مثمن مقصور

 

اين غزل پس از قتل شاه شيخ ابواسحاق و درحالت سرخوردگي و زماني كه حافظ از اين رويداد كاملاً افسرده حال بوده است سروده شده و براي گريز از اندوه به مي پناه برده و جز گردهمايي با دوستان يكرنگ راه ديگري نداشته است.

شاعر پس ازتعريف از مصاحبت با دوستان يكدل در بيت سوم به ياد شاه شيخ ابواسحاق مي‌افتد و مي‌گويد كه اين گل هنوز نشكفته بود كه پرپر شد و جاي ناله و فرياد است. دقت در مضمون بيت اول و دوم كه تعريف از فصل مناسب گل وبهاران و مي‌نوشي به همراه ياران و خوش‌نفسي هوادان است و اينكه بلافاصله به مرگ گل ناشكفته مي‌رسد و اين دوگانگي مضمون‌ها اقوي دليلي است كه در فرجه كوتاه غزل شاعر نخست از دل خرابي خود و چاره آن كه باده‌نوشي با دوستان بعنوان مطلع و شروع غزل سخن مي‌گويد و بيت سوم مطلبي را كه خاطر او را مي‌آزرده به صورت ايهام بازگو مي‌كند آنگاه در ابيات بعدي تحت تأثير نوميدي كه به او دست داده از ناله شب زنده‌داران و نبودن خوشي در اين جهان و تعريف شيوه زندگي عياران و نحوه رفتار سبكباران سخن مي‌گويد و در بيت مقطع كنايه ای به امیر مبارز‌الدين زده و مي‌گويد احوال اين جهانداران در واقع از آنان كه از علائق دنيا دل گسسته‌اند بدتر است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *