Menu

غزل شماره ۲۰۱

201

۱- یاد باد آن که نگاهم به گل روی تو بود
ناظر پیچ و خم زلفت و ابروی تو بود
۲- یاد باد آن که به هنگام تفرّج همه روز
گوش دل بر سخن و لعل سخنگوی تو بود
۳- یاد باد آن که به خلوتگه گلزار و چمن
دست من حلقه در آن ساعد و بازوی تو بود
۴- چون دلم، دست من از کثرت شادابی و وجد
گم در آن سلسله و حلقه ی گیسوی تو بود
۵- یاد باد آن که به مهمانی و در جشن و سرور
چشم مستان همه بر نرگس جادوی تو بود
۶- باعث حسرت و اندوه حسودان می شد
در برم جانم و جایم که به پهلوی تو بود
۷- گویمت حال که احوال «جلالی» چون است
دوش در یاد تو و آن قد دل جوی تو بود
 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *