۱- |
ز صبح روی تو شد روی آفتاب خجل |
|
ز شام زلف سیاه تو، مشک ناب خجل |
|
|
۲- |
بنفشه و گل سنبل کنار پیچک یاس |
|
شدند ز آن سر زلف و ز پیچ و تاب خجل |
|
|
۳- |
از آن ملاحت گفتار گرم و لحن کلام |
|
شد از نهایت گیرندگی شراب خجل |
|
|
۴- |
مرا به نیم نگاهی که کرد و آتش زد |
|
ستاره دیده فرو بست و شد شهاب خجل |
|
|
۵- |
شبی شمایل او را به خواب دیدم و چشم |
|
شد از غمی که چرا رفته او به خواب، خجل |
|
|
۶- |
چو دید گوهر دندان دوست مروارید |
|
برفت در صدف و شد به زیر آب خجل |
|
|
۷- |
بگفتمش به چه مانی، به گل اشارت کرد |
|
شکفته شد گل و بلبل از انتخاب خجل |
|
|
۸- |
خجل نه بلبل بی دل که شد «جلالی» هم |
|
از این سؤال صریح و از این جواب خجل |
|
|