سؤال کرد یکی دختر از طریق ادب
چو دید پالتویی پوست در بَرِ مادر
که بازگوی که آگه شوم چه بود سبب
که شد نصیب تو اینگونه هدیه ای آخر
جواب داد که این دست رنجِ من باشد
که کرده ام ز گلیمِ عفاف پای به در
نشسته بودم اگر پایِ حُرمتِ پدرت
نه پالتو، که تو را هم نداشتم در بَر
یزد ۱۳۷۰/۸/۱۳