Menu

در رثاء مهندس فرساد

17-مهندس-فرساد

نصیحتی ست توانی اگر مبر از یاد

مبند دل به جهان و مخواه عمر زیاد

 

به عرضِ عُمرگرای و به شادمانی کوش

که طول عمر نه چندان بود به وفق مراد

 

چه سود عمر زیاد و زیادی غم و درد

چه بهره از مرض و آه و ناله و فریاد

 

نگویمت که چه سان کرد زندگی باید

بکن چنان که نخواهی ز خلق استمداد

 

بِگَرد گِردِ جهان تا به چشم خود بینی

کسی نکرد در این دهر عمر با دل شاد

 

همیشه حاضر و آماده باش تا که اگر

رسید پیک اجل گوییش مبارک باد

 

اگر چه سخت بود مرگ هر جوان چه کنم

کُنم مصیبت فرزند دوستی را یاد

 

که او مهندس و محبوب بود و ورزش کار

خِردپژوه و جهانگرد و فاضل و استاد

 

شریف زاده و محجوب و نام نیکویش

بُدی محمّد و فرزند مصطفی فرساد

 

بکرد او چهل و چار سال عمر مفید

بسی بنا و عمارت که شد از او بُنیاد

 

به اوج عزّت و شهرت ز دار دنیا رفت

مکان و رحلت او کوه بود چون فرهاد

 

پسر برفت ولی کوه درد و رنج و الم

بشد برای پدر در فراق او ایجاد

 

(چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است )«حافظ»

(چراغ عمر نهاده ست بر دریچه باد)«سعدی»

 

خدا کند پدرش بعد از این مصیبت و درد

بلا نبیند و دیگر غمی بدو مَرَساد

 

جلالی از پی تاریخ فوت گفتا: وای

پرید از قفس تن محمّد فرساد

 

۱۳۶۸

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *