…
ما راه را برای ملاقات بسته ایم:
بر زائران خویش، ز بس زار و خسته ایم
بستیم راه را که به واقع نداشت سود
از خواستارهای بی هدف خود گسسته ایم
تنها کنار خانه میان کتابها:
خامش برای خواندن آنها نشسته ایم
آنها که لازم است نهادیم گرد خویش
از خواندن بقیه گذشتیم و رسته ایم
ره بستن و نخواندن بعضی کتابها:
فعلاً نداشت سود و از آن هر دو جسته ایم
باری، تو خود مخیر درکی که بنگری:
ما از چه نوع مردم و از دار و دسته ایم
عرض (جلالی) اینکه مَپندار راه بند:
ما را، نمای فرض که فَردی خجسته ایم
یزد ـ جمعه ۹۹/۸/۳۰