Menu

هنرمند سنگین دل

دلم ربوده یکی خوشنواز و خواننده
به کار چنگ و رباب است این رباینده

 

کنم مزاح، مگر این صنم شود خوشحال
به جز تبسم ممتد نمی کند خنده

 

ز شعر نیز نپرسد که تا جواب دهم
لجم گرفته از این دلربای یکدنده

 

مدام پرسشم این است: این چه مخلوقی ست:
که خلق کرده در این دهر آفریننده؟

 

چه می شد ار که شدی غنچه لبانش باز
گهی ز چهره و چون گل شدی شکوفنده؟

 

به جای این دل چون سنگ کوه، شاید سنگ:
ز کوه در پی طوفان به قلبش آکنده

 

به سان سنگ (جلالی) اگر هنرمندی:
دلی به سینه خود داشت نیست ارزنده

 

یزد ـ دوشنبه ۹۹/۷/۷

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *