Menu

به دنبال تو

گر بینمت از دور، به دنبال تو آیم
بی روی مَهَت دیده به روئی ننمایَم

 

دنبال تو بودن بُوَدَم کار شب و روز
خسته نشود هیچ ز جویای تو پایم

 

دیدی اگرم ناز مکن رو به من آور
نائی اگر آید ز محن نعره ز نایم

 

گیجیم از این فرقت و دوریت چنانَست:
کز بخت بد خویش ندانم که کُجایم

 

از چاره به ناچار چو کوته بودم دست:
با پای خودم راه به دنبال تو سایم

 

دنبال تو بودن شده عادت چه توان کرد
گره راه دگر هست بفرمای برایم

 

ور نیست نباشد به جز از پوزش راهی:
شرمنده (جلالی) ست از این جرم و خطایم

 

یزد ـ یکشنبه ۹۹/۷/۶

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *