…
چاق است آن نگار، به پهنای کون نگر
سرخ است روی یار، به دریای خون نگر
این هیکل نگار تماشائی است، بین
این گونه هاست سرخ، بر آن گونه گون نگر
چاق است و خامش است و زبان بسته در دهان
از شرح حال واقعه دادن زبون نگر
فیل است گوئیا که قدم میزند مدام
از خورد و خواب یکسره او را مصون نگر
چاق است و چله دلبر و از صد فزون بود
چشمت ترازو است، تو وزن فزون نگر
پنهای کون ز پهنی دریاست بیشتر
بنشین کنار ساحل و این چند و چون نگر
این هیکلی که چاق و تماشائی است بین
یار (جلالی) است ورا رهنمون نگر
یزد ـ ۹۹/۲/۱