Menu

توحید

این کون و کاینات به کِردارِ پیکری ست

وین خاکدان نشانه دنیای دیگری ست

 

این وصلت دو پیکر و تولید و زاد و مرگ

راهی به سوی مقصد و دروازه و دَری ست

 

این گرمی و محبّت و این شور و شوق عشق

از خُمّ باده ابدالدّهر ساغری ست

 

این کوره مذابِ فلک، مهر تابناک

ز آتشفشانِ قلّه کونین اخگری ست

 

این بُعدِ سالِ نوری و این میلیاردها

در سطح کاینات و فلک ضلع اقصری ست

 

این کهکشان شیری و صدها نظیر آن

خاکستری بر آتشِ سوزان مجمری ست

 

این بی نهایتی که کبود است و پیش روی

یک گوشه ای ز فُرجه ایوانِ اَخضری ست

 

منظومه های بی حدّ و بی حصرِ کهکشان

پژواک و بازتابِ کلامِ مکرّری ست

 

دانی که کیست بانی این کون و کاینات

بانگِ اذان بگویدت: اللهُ اکبری ست یزد

 

جمعه ۱۳۷۰/۹/۲۲

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *