جوان عاشق اگر سر به زیر و محزون است
نه سربلند که مانند بید مجنون است
برنده نیست به کار قمار عشق و بود
شکست خورده و بازنده است و مجنون است
طویل قامت عاشق، شریف و دانا نیست
قصیر، فتنه و در عقل چون فلاطون است
شوم فدای جوانی که بین مهرویان
هلاک چهره زیبا و قد موزون است
به برگ برگ کتاب دلم بود مکتوب
حدیث عشق و ز حد و حساب بیرون است
شدم ز فرط جنون در دیار شیدائی
شهیر و اینهم از اعجاز چرخ گردون است
به درک فیض ذوات شریف می کوشم
اگر لزوم تجسس به ربع مسکون است
گرت دهند (جلالی)، ز جان و دل بپذیر
کن افتخار اگر هدیه شاخ زیتون است
یزد ـ ۹۶/۱۱/۱۱