Menu

عاشق محزون

جوان عاشق اگر سر به زیر و محزون است
نه سربلند که مانند بید مجنون است

 

برنده نیست به کار قمار عشق و بود
شکست خورده و بازنده است و مجنون است

 

طویل قامت عاشق، شریف و دانا نیست
قصیر، فتنه و در عقل چون فلاطون است

 

شوم فدای جوانی که بین مهرویان
هلاک چهره زیبا و قد موزون است

 

به برگ برگ کتاب دلم بود مکتوب
حدیث عشق و ز حد و حساب بیرون است

 

شدم ز فرط جنون در دیار شیدائی
شهیر و اینهم از اعجاز چرخ گردون است

 

به درک فیض ذوات شریف می کوشم
اگر لزوم تجسس به ربع مسکون است

 

گرت دهند (جلالی)، ز جان و دل بپذیر
کن افتخار اگر هدیه شاخ زیتون است

 

یزد ـ ۹۶/۱۱/۱۱

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *