خاتون من به خانه فرود آمد
آوخ! چه دیر رفت و چه زود آمد
ای کاش حین آمدنش بر سر
سقفش به پای بوس فرود آمد
دیدار با وصال غریزی چیند
آسان به دست تا که نبود، آمد
پنداشت پیر گشتم و غافل بود
از چوب نیم سوز، که دود آمد
وقتی حدیث و شرح هنرهایم!
از قولِ عَمر و زید شنود، آمد
دیگر چه گویمت که زِ دیدارش
جنگ و جدالها که وجود آمد
شوخیست آنچه را که (جلالی) کرد
در شعر و پیشِ چشم، نمود آمد
یزد ـ ۱۳۹۵/۹/۹