Menu

زیبای هرجائی

 

 

دلبرم بس با کسان رقصیده است
خسته است و گوشه ای خسبیده است
او بود زیبا و هر جائی بود
پیش پا چون کفش دمپائی بود
می رود هر جا که باشد انجمن
سهل و آسان، بی خیال و بی محن
با همه نااهلیش، اهل دل است
گرم و گیرا، خوش بیان و خوشگل است
من که با معجون غم آغشته ام
از حماقت عاشق او گشته ام
خوشگل، ار از پاکی و عفّت جداست
بخشدش حق چون که محصول خداست
حقّ جمیل است و در او حُبِّ جمال
باشد از اعجاز ذات ذوالجلال
کن (جلالی) در دو روز زندگی
تا توانی خوشگلان را بندگی
بیت پایان، جای برهان گوئی است
حاصل پیری، پریشان گوئی است

 

یزد ـ ۱۳۹۶/۳/۶

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *