Menu

راه و چاه

 

 

شد تیره رویِ روشنِ آیینه، ز آهِ ما
بینی در آن هر آینه رویِ سیاهِ ما

 

زیباتر است ماه من از ماه آسمان
شرمش شود نگاه کند گر، به ماهِ ما

 

رویِ دلم به جانب آن ماهرو بود
بالانشین شده‌ست از این رو نگاهِ ما

 

نشناختیم مسجد و میخانه را درست
بر باد رفت عُمر از این اِشتباهِ ما

 

گاهی زدیم بادَه به دور شَباب و حال
آرد نشاط خاطرهِ گاهگاهِ ما

 

بستیم دل به طرّه زلفی ولی نبود
جایی میان آنهمه دل، دلبخواهِ ما

 

موی سفید حاصل صبر است در فراق
باشد همین به روز وصالش گواهِ ما

 

دیدی دلا که چاه زنخدان چگونه بود
یک چاله بزرگ (جلالی) به راه ما

 

یزد- ۴ شنبه ۱۳۹۲/۴/۵

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *