Menu

شب یلدا

شب-یلدا

دلم خواهد که در پایش بمیرم

برای قد و بالایش بمیرم

 

شوم قربان اندامش سراپای

برای جمله اعضایش بمیرم

 

نگارم شب رود تنها به بستر

برای خواب تنهایش بمیرم

 

شبی خواهم که افتم در کنارش

بدین شکرانه فردایش بمیرم

 

اجل را گو گریبانم نگیرد

که پیش چشم گیرایش بمیرم

 

چو بینم قاصد آید ترسم از شوق

ندیده خط و امضایش بمیرم

 

دلم خواهد روم روزی به کویش

در آن آشوب و غوغایش بمیرم

 

چه خوش باشد که من صد سال دیگر

به جای مرگ بی جایش بمیرم

 

«جلالی» چون شب یلداست امشب

به یاد زلف یلدایش بمیرم

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *