Menu

غزل شماره ۵۴

53

۱- دل سراپرده محبّت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
۲- تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هر کس به قدر همت اوست
۳- گر من آلوده دامنم چه زیان
همه عالم گواه عصمت اوست
۴- من که باشم در آن حرم که صبا
پرده دار حریم حرمت اوست
۵- دور مجنون گذشت و نوبت ماست
هر کسی پنج روز نوبت اوست
۶- مُلکتِ عاشقی و گنج طَرب
هر چه دارم ز یمن دولت اوست
۷- من و دل گر فدا شدیم چه باک
غرض اندر میان سلامت اوست
۸- فقر ظاهر مبین که حافظ را
سینه گنجینه محبت اوست

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *